اونایی که درد و شوق دارند یواشکی بیان حرف بزنند...
مگه آدمی که شوق و طمع چیزی را داره، نباید به اون کسی که آن چیز دستشه پناه ببره... بره دنبالش بگیره؟
پس چطور میشه آدم ادعا کنه " خدایا من شوق بهشت و ترس جهنم را دارم" ولی سراغ خدا نمیره مناجات کنه...خب دروغ می گه دیگه...
حالا این آدم عاشق وقتی میخواد مناجات کنه دنبال یک جای دنج ، خلوت ، بی مزاحم و بی تشویش میگرده دیگه ...خب کجا بهتر از سحر؟
یعنی زمانی که خواب به سنگین ترین حالتش رسیده...همه دیگه خوابند...
چرا اون کسی که ادعا می کنه عاشقه این کار رو نمی کنه ؟
چرا سحر پا نمیشه؟
مگه شوق نداره؟
خدا هم که اون ساعت رو خالی کرده ، اکثر آدم ها رو به خواب فرو برده...
و گفته اونایی که درد و شوق دارند یواشکی بیان حرف بزنند...
پس کسی که سحر میخوابه معلومه که دردی و شوقی نداره...و کسی که شوقی نداره ولی ادعا میکنه داره دروغ میگه...
به خاطر همینه که خداوند به حضرت داوود وحی کرد:
«ای داوود! دروغ میگه کسی که میگه خدایا تو رو دوست دارم ولی از سر شب تا صبح می خوابه ...مگه کسی که شخصی را دوست داره دنبال ساعت و مکان خلوتی برای حرف زدن با او نیست؟»
پ.ن:
وقتی دلت گرفت خودت باش و اشکهات
گاهی همینکه گریه کنی خوب می شوی...
←لینک سخنرانی حجت الاسلام مهدوی ارفع (بیات) پیرامون سبک زندگی متقین (شرح خطبه متقین 2 ) (7MB)
علامه ابوالفضائل حسن زاده آملی -حفظه الله تعالی-:
تا دهان بسته نشود دل باز نمیشود و تا عبدالله نشوی عندالله نشوی، آنگاه از انسان اگر سر برود، سحر نرود...