گویی شادی هم محلهایها و همشهریهایش شادی اوست و غمهای آنها غمهای او. شاید خیلیها این حرفها را باور نکنند و بگویند که اینها افسانه است و ماجرای فیلمهای تخیلی. البته شاید حق دارند در دنیایی که شب و روز عدهای تبلیغ میکنند «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» یا اینکه «به من چه که دیگران چه میکشند و اطراف من چه خبره، من خیلی هنر کنم گلیم خودم را از آب بکشم بیرون!» خب با این تبلیغات شاید آن روحیات هم افسانه جلوه کند.
ولی واقعیت این است که در چنین دنیایی هنوز انسانهایی هستند که فارغ از این تبلیغات شیطانی و اغواگرانه و با کمترین امکانات مالی و معیشتی حاضرند هر جا و هر زمان که نظام مقدس جمهوری اسلامی و ملت ایران به آنها نیاز داشت بدون هیچ چشمداشتی وارد میدان شده و آستین همت بالا بزنند و از بذل جان و مال دریغ نورزند.
اینان کسانی نیستند جز بسیجیان مخلص و بیادعا؛ همان فرزندان حضرت روحالله...
کی از این بسیجیان مخلص و ایثارگر کاری کرده کارستان! ایثاری کرده که آدمهای سنگین وزن هم جرات انجامش را ندارند. او کلیهاش را با لبخند معصومانه یک کودک محروم تاخت زد تا آنها که از جوانمردی و گذشت بویی نبردهاند بگویند: حاج آقا سلامت عقلی ندارد!
این طلبه بسیجی که به چفیه روی دوشش افتخار میکند نامش «کمیل نظافتی» است؛ بزرگ شده آمل است و در بابل درس طلبگی میخواند. این بزرگمرد کلیه خود را به یک کودک هشت ساله اهدا کرد و از آن جایی که خانواده پسرک، وضعیت مالی خوبی نداشتند ماشین خود را هم برای تامین هزینه عمل پیوند کلیه فروخت! و مابقی پول ماشین را هم برای این خانواده محروم که هیچ نسبت و قرابتی با آنان نداشت خانهای اجاره کرد!
او همچنین دست رد به سینه بیگانگان زد و در عین نیاز مالی، پول مشکوک 210 هزار دلاری انجیاویهای غربی را نگرفت و در پاسخ به اصرار آنان گفت: «تمام دنیای شما را با لبخند رهبرم عوض نمیکنم!»
وی با بیان اینکه سعی میکند همواره در متن مردم و جوانان باشد میافزاید: تاکنون با جوانان مازندرانی 9سفر پیاده به کربلا رفتهام و انشاءالله امسال هم در آستانه اربعین حسینی با 250 فعال فرهنگی استان مازندران به کربلا میرویم.
داستان اهدای کلیه
این طلبه بسیجی با اشاره به یکی از ویژگیهای روحیه بسیجی که همانا ایثار و کمک به دیگران است میگوید: در راستای همین روحیه، مدتی است 32 خانوار محروم منطقه را شناسایی کردهایم و اقلام خوراکیشان را تا مبلغ 100 هزار تومان به طور ماهانه برایشان تهیه میکنیم.
وی که علاقه چندانی به تشریح ماجرای اهدای کلیهاش ندارد در پاسخ به اصرار ما میگوید: در مراجعاتی که به بیمارستانها داشتم متوجه شدم که بیمارانی نیاز به پیوند کلیه و یا مغز استخوان دارند ابتدا از چند نفر خواستم این کار را انجام دهند ولی بعد از مدتی دریافتم که باید قبل از همه خودم عامل به حرفهایم باشم لذا اولین پیوند کلیه را خودم انجام دادم و یکی از کلیههایم را به یک پسر بچه 8 ساله که در فقر مالی به سر میبرد به طور رایگان اهدا کردم. این پسر بچه 4 سال بود که دیالیز میشد و از نبود کلیه رنج میبرد. همچنین چون خانواده این بیمار وضعیت مالی خوبی نداشتند ماشینم را هم فروختم تا هزینه آزمایشها و عمل پیوند کلیه را بدهم. خوشبختانه مابقی پول ماشین را هم برای این خانواده منزلی اجاره کردم و الان زندگی آنها به مسیر طبیعی بازگشته است.
وی ادامه میدهد: بعد از این حرکت من، مردم رغبت کردند و خودشان چند پیوند مغز استخوان و کلیه به طور رایگان انجام دادند.
این جوان طلبه 31 ساله که متاهل است و فرزند 2 سالهای دارد، میافزاید: بیش از 13 سال است که در بسیج فعالیت میکنم و سعی دارم در اغلب محافل با چفیه بسیجی ظاهر شوم چون به این نماد بسیجی افتخار میکنم.
پاسخ قاطع به دشمن
او همچنین به شیطنت رادیو فردا و یک انجیاو غربی اشاره میکند و ادامه میدهد: بعد از اینکه خبر اهدای کلیه بنده رسانهای شد رادیو فردا با من تماس گرفت و درخواست مصاحبه کرد ولی به آنها گفتم چون شما با نظام ولایت فقیه مشکل دارید و ضدملت ایران هستید لذا با شما مصاحبه نمیکنم. همچنین چند روز بعد از طرف یک «انجیاو»ی سوئدی پیشنهاد دریافت 210 هزار دلار به بنده داده شد که آن را هم نپذیرفتم و در برابر اصرار آنها گفتم اگر کل دنیا را هم به من بدهید با لبخند رهبرم عوض نمیکنم. از این جوان بسیجی درباره نحوه امرار معاش زندگیاش میپرسم که میگوید: بنده چون طلبه هستم و در طرح تبلیغی هجرت هم فعال میباشم مبلغی را به عنوان شهریه دریافت میکنم که البته چند ماهی است این پول که میزان آن بین 450 تا 480 هزار تومان است واریز نشده است! ...
http://kayhan.ir/fa/mobile/news/30247/297:منبع